میزنم فریاد هر چه باداباد
دیگه قاطی کردم آخه خدااااااااااااااااا چرا ؟میزنم فریاد هر چه باداباد
دیگه قاطی کردم آخه خدااااااااااااااااا چرا ؟قلب سنگی
وقتی در کنار ساحل با سنگهای کوچک نوشتم عشق
ابر گفت چه قلب سنگی
ماه گفت چه قلب خاموشی
گل گفت چه قلب بی احساسی
موج گفت چه قلب سیاهی و خواست آنرا خراب کند اما نتوانست !
آنگاه بود که تو گفتی چه عشق استواری !
خیلی زیبا بود .
موفق باشی.
سلام عزیز
این پستت را خوندم خیلی قشنگ بود
منم اپ کردم حتما بیا من منتظرتم
امیدوارم موفق باشی
سلام. جالب بود خسته نباشید.
سلام .زیبا بود ما هم به روزیم و خوشحال می شیم با اومدنت دوست همیشگی و خواننده پایدار وبلاگ هم باشیم ....موفق باشی....
سلاااام صابر جان...
عزیزم تو هم که نمیگی آپ میکنی..
در ضمن وبلاگ تو هم با نوشته های قشنگت هر روز قشنگ و قشنگ تر میشه...
بیا پیشم...من آپم..نگی نگفتیا...
دوست تو : فرهاد
سلام دوست عزیز
من اپ کردم
خوشحال میشم که بیای
منتظرت میمانم حتما بیا(حتما بیا)
به امید دیدار
</script>
<!-- End WebGozar.com Counter code --></font><BR></Static></div>
<div class="menuDown"> ">
و تنها دل است که میتواند چنین عشق استواری را بیافریند و پاسبان باشد که تنها دل لایق عشق است و بس
وبلاگ بسیار زیبایی دارید خوشحالم که تونستم پیدایش کنم واز مطالب آن لذت ببرم
میزبان هر روز شما با حافظ : سهیل